دختر جوانی آبله سختی گرفت. نامزدش به عیادت او رفت. چند ماه بعد، نامزد وی کور شد. موعد عروسی فرا رسید. مردم می گفتند: چه خوب! عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج، زن از دنیا رفت. مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند.مرد گفت : �من کاری نکردم جز اینکه شرط عشق را به جا آوردم.�
افسانه بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان چهها که نمیشود کرد.
پیرمرد زحمت کش و خانواده ایی که ....
با کروات به دیدار خدا خواهم رفت
37127 بازدید
127 بازدید امروز
170 بازدید دیروز
900 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian